اسپیناس

پیامبرخطابه غرّا و مفصلى در روز غدیرایراد نمود كه در طىّ آن پس از حمد و ثناى الهى به وفات قریب الوقوع خود اشاره فرمود و آنها را به پیروى از كتاب خدا و عترت خویش فرا خواند و پس از بر شمردن خصال بى ‏همتاى على (ع) او را بر سر دست خود بالا برد و صریحا خطاب به مردم فرمود: اى مردم، آیا من نسبت به مؤمنان از خود ایشان اولى و شایسته‏تر نیستم؟ همه مسلمانان این مطلب را تصدیق نمودند، سپس فرمود: پس هر كس من مولاى اویم، اینك این على مولاى اوست، خداوندا دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن دار... باید از كسانى كه مدّعى هستند ولایت در خطبه‏ غدیر به معناى سرپرستى نیست، بلكه ولایت محبّت است، پرسید: آیا براى ولایت محبّت بیعت لازم است؟! پس از آنكه پیامبر (ص) از تحقّق بیعت اطمینان یافت، فرشته وحى بار دیگر نازل شد و ابلاغ كرد: الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً: امروز دین شما را برایتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و دین اسلام را به عنوان آیین بر شما پسندیدم .

سوره مائده، آیه 3

 قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص:696

سردار حاج قاسم سلیمانی خار چشم همه ی دشمنان اسلام وایران..

دشمنان بدانند که همه ی جوانان ایرانی وشیعه حاج قاسم هستند..

یکی از مسائل مهمی که در همه ی جوامع باید به آن توجه شودمقوله ی فرهنگ است،بخصوص در جامعه ما که اعتقادات مذهبی تفکر اکثریتی مردم است.در این بحث باید به مسائلی مانند اینکه چه نوع فرهنگی باید باشد؟(یعنی چه ساختاری باید باشد).چگونه باید در جامعه پیاده شود؟ومهم تر اینکه چگونه باید حفظ شود؟و....البته این مسائل باید خیلی زودتر از امروز باید بررسی میشد که وضعیت موجود نشان می دهد که به درستی انجام نشده اما بقول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری خدا تومن می ارزه.

برای این موضوع ابتدا باید فرهنگ را تعریف کرد،برای تعریف این موضوع به جای استفاده از دیدگاه های غربی دهن پرکن می خواهم از دیدگاه قرآن بررسی کنم که در آیه صد وسی وهفت که می فرماید:((قد خلت من قبلکم سنن فسیرو فی الارض فانظرو کیف کان عاقبه المکذبین ))که به جزءاجتماعی فرهنگ توجه دارد وفرهنگ را بعنوان آداب ورسوم گذشتگان می داند وهمچنین آیات دیگری که به جنبه ی فردی فرهنگ توجه کرده اندمانند آیات ابتدایی سوره مومنون و....که نشان می دهد فرهنگ از دیدگاه قرآن به دو دسته ی فردی واجتماعی تقسیم میشود.

بعضی رسوم در جامعه وجود دارد که تقریبا ثابت است مانند آداب هر قوم ،قبیله یا منطقه اما قسمت دیگری از فرهنگ قابل تغییر وحذف واضافه کردن است یعنی بعضی فرهنگ ها تا حدودی وجود دارد اما می طلبد که کامل تر شود(فرهنگ از مقولاتی است که اصلاح تمام نمی شود بلکه کامل میشود یعنی حد بالای آن بی نهایت است)وبعضی فرهنگ ها وجود دارندکه نباید باشد یعنی جامعه پذیرای چنین رفتاری نیست که ما آن رابی فرهنگی می نامیم که این رفتار ها بایدحذف شود،جزءدیگری از فرهنگ است که کمبود آن در جامعه احساس میشودباید به طریقی در جامعه ایجاد شود که ما آن را فرهنگ سازی می نامیم.

مقوله ی فرهنگ در جامعه به چند مولفه نیاز داردکه مهم ترین آن که جامعه ما به آن نیاز دارد ساختاری است که متولی فرهنگ باشد،فرهنگ مسئله ی است که بایدمدیریت شود ونه علف خودرو رها شود ،در جامعه ما همه مدعی هستند که متولی فرهنگ هستند مانندوزارت فرهنگ ،مراکز علمی وکانون ها و... اما در عمل می بینیم که کار چندانی انجام نشده و مانند علف خودرو رها شده وبه هر صورتی که خواسته رشد کرده است.

فرهنگ باید یک مسئله ودغدغه ی ملی وحکومتی باشد وبایک برنامه ی جامع ومدت دار در این زمینه کار شودوالبته از دولت هم استفاده شود نه اینکه اکثریت فرهنگ در اختیار دولت باشد تا هر دولتی که سر کار بیاید باسلیقه وتفکر خودآ« را تغییر دهند.

بنظر من اولین مسئله در این بحث مشخص کردن متولی فرهنگ است که تا این مسئله حل نشود بقیه کارها دراین زمینه تاثیر چندانی ندارد.البته قسمتی از فرهنگ در حوزه ی فردی است که نیاز به خودسازی دارد که به هر فرد مربوط میشود وباید در این زمینه تلاش کنند،اما قسمت عمومی آن که مربوط به اجتماع است که باید ملی ومستقل از دولت ها باشد که هر کس نتواند طبق سلیقه ی خود تغییر دهد،زیرا طبق فرمایشات مکرر رهبری مشکلات فرهنگی مانند مشکلات اقتصادی وغیره نیست که باسبد کالا و...قابل جبران باشد.به امید روزی که از این سردرگمی فرهنگی یا چند فرهنگی در جامعه نداشته باشیم.

والعاقبه للمتقین 

نمی دانم جهالت عده ای تا کی ادامه خواهد داشت؟آیا از گذشتگان خود در صدر اسلام عبرت نمی گیرند؟